زمان تقریبی مطالعه: 12 دقیقه
 

رحمت فرستادن امام علی به ابوبکر (شبهه)





طبق اعتقاد شیعیان، ابوبکر، خلافت را از حضرت علی غصب کرده است؛ در حالی که برخی از اهل‌سنت می‌گویند خود حضرت علی در جاهای مختلف از ابوبکر تمجید کرده و او را اولین مسلمان، مخلص‌ترین مسلمان، خدا ترس، برتر از همه، ‌ دلسوز نسبت به اسلام، نزدیکترین شخص نسبت به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، و... دانسته و برایش طلب رحمت کرده است و این سخنان حضرت، با گفته شیعیان در غصب خلافت منافات دارد. در این مقاله به بررسی این موضوع می‌پردازیم.

فهرست مندرجات

۱ - متن روایت
۲ - ضعف سندی روایت
       ۲.۱ - سند اول
              ۲.۱.۱ - عمر بن ابراهیم
                     ۲.۱.۱.۱ - سخن بغدادی
                     ۲.۱.۱.۲ - سخن ذهبی
                     ۲.۱.۱.۳ - سخن ابن‌حجر
                     ۲.۱.۱.۴ - سخن هیثمی
              ۲.۱.۲ - اسید بن صفوان
       ۲.۲ - سند دوم
۳ - تعارض با روایات دیگر
۴ - نتیجه‌گیری
۵ - پانویس
۶ - منبع

۱ - متن روایت



تمجید‌ امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) از ابوبکر در این روایت این‌گونه نقل شده است:
«انا عُبَیْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدٍ، قَالَ: نا عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ اَحْمَدَ، قَالَ: نا اَبِی، قَالَ: نا ابوالْعَوَّامِ، قَالَ: نا عُمَرُ بْنُ اِبْرَاهِیمَ الْهَاشِمِیُّ، عَنْ عَبْدِ الْمَلِکِ بْنِ عُمَیْرٍ، عَنْ اُسَیْدِ بْنِ صَفْوَانَ صَاحِبِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: لَمَّا تُوُفِّیَ ابوبَکْرٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ ارْتَجَّتِ الْمَدِینَةُ بِالْبُکَاءِ وَدُهِشَ الْقَوْمُ، کَیَوْمِ قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ فَجَاءَ عَلِیُّ بْنُ ابی‌طَالِبٍ بَاکِیًا مُسْتَرْجِعًا، وَهُوَ یَقُولُ: الْیَوْمَ انْقَطَعَتْ خِلافَةُ النُّبُوَّةِ حَتَّی وَقَفَ عَلَی بَابِ الْبَیْتِ الَّذِی فِیهِ ابوبَکْرٍ، فَقَالَ: رَحِمَکَ اللَّهُ یَا اَبَا بَکْرٍ، کُنْتَ اَوَّلَ الْقَوْمِ اِسْلامًا وَاَخْلَصَهُمْ اِیمَانًا وَاَشَدَّهُمْ نَفْسًا، وَاَخْوَفَهُمْ لِلَّهِ، وَاَعْظَمَهُمْ غِنًی، وَاَحْوَطَهُمْ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ وَاَحْدَبَهُمْ عَلَی الاِسْلامِ، وَآمَنَهُمْ َعلَی اَصْحَابِهِ، اَحْسَنَهُمْ صُحْبَةً، وَاَفْضَلَهُمْ مَنَاقِبَ، وَاَکْبَرَهُمْ سَوَابِقَ، وَاَرْفَعَهُمْ دَرَجَةً، وَاَقْرَبَهُمْ مِنْ رَسُولِهِ، وَاَشْبَهَهُمْ بِهِ هَدْیًا وَخُلُقًا وَسَمْتًا وَفِعْلا، اَشْرَفَهُمْ مَنْزِلَةً، وَاَکْرَمَهُمْ عَلَیْهِ، وَاَوْثَقَهُمْ عِنْدَهُ، جَزَاکَ اللَّهُ عَنِ الاِسْلامِ وَعَنْ رَسُولِهِ وَعَنِ الْمُسْلِمِینَ خَیْرًا، صَدَّقْتَ رَسُولَ اللَّهِ حِینَ کَذَّبَهُ النَّاسُ، فَسَمَّاکَ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ صِدِّیقًا وَالَّذِی جَاءَ بِالصِّدْقِ: مُحَمَّدٌ، وَصَدَّقَ بِهِ: ابوبَکْرٍ...»
اسید بن صفوان می‌گوید: زمانی که ابوبکر از دنیا رفت، شهر مدینه سراسر گریه شد و همانند روزی که رسول الله از دنیا رفتند (به شهادت رسیدند)، مردم بی‌تاب شدند. علی بن ابی طالب در حالی که گریه می‌کرد و انا لله وانا الیه راجعون می‌گفت، آمد و فرمود: امروز جانشینی نبوت به پایان رسید، حضرت آمدندند تا این که جلوی درب خانه‌ای که جنازه ابوبکر در آن بود، ایستاده و فرمودند: خدا تو را رحمت کند‌ ای ابوبکر، تو اولین کسی بودی که اسلام آوردی و از نظر ایمان خالص‌ترین مردم بودی و دارای نفس قوی بودی و از همه خدا ترس‌تر بودی و از نظر روحی و معنوی از همه برتر بودی و نسبت به رسول الله، بیش از دیگران احتیاط می‌نمودی و از همه نسبت به اسلام دلسوزتر بودی و امین‌ترین فرد برای اصحاب رسول الله بودی و بهترین همراه پیامبر بودی و برترین مردم و با فضیلت‌ترین آنها بودی و بیشترین سابقه را در بین صحابه داشتی و بالاترین درجه را در بین صحابه داشتی و نزدیک‌ترین شخص به پیامبر بودی و شبیه‌ترین مردم به پیامبر از حیث هدایت و اخلاق و کردار بودی و شریف‌ترین منزلت را در بین صحابه داشتی و در نزد پیامبر مورد اعتمادترین فرد بودی خدا از طرف اسلام و رسولش و مسلمین به تو جزای خیر دهد. وقتی رسول خدا را تصدیق کردی که مردم او را تکذیب کردند؛ پس خدا تو را در کتاب خودش صدیق نامید و کسی که کلام صدق را آورد پیامبر بود و کسی که او را تصدیق کرد ابوبکر بود....
حال سؤال این است که آیا این روایت با سند صحیح و معتبر در منابع اهل سنت نقل شده است؟
در کتاب‌های اهل سنت برای بسیاری از اصحاب رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فضیلت‌هایی نقل شده و مقاماتی برای آن‌ها شمرده شده است؛ اما طبیعتا زمانی می‌توان فضیلتی را پذیرفت که بر اساس مبانی و موازین علمی به اثبات برسد، در غیر این صورت ارزش علمی نخواهد داشت.
روایت فوق نیز از این قاعده مستثنی نیست، از این رو در این مقاله سند و متن روایت مذکور را بررسی می‌نماییم.

۲ - ضعف سندی روایت



این روایت دو سند دارد که بعضی از افراد موجود در آن‌ها را علمای اهل سنت به شدت تضعیف کرده‌اند:

۲.۱ - سند اول


سند اول این روایت که در ابتدای مقاله ذکر شد این است:
انا عُبَیْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدٍ، قَالَ: نا عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ اَحْمَدَ، قَالَ: نا اَبِی، قَالَ: نا ابوالْعَوَّامِ، قَالَ: نا عُمَرُ بْنُ اِبْرَاهِیمَ الْهَاشِمِیُّ، عَنْ عَبْدِ الْمَلِکِ بْنِ عُمَیْرٍ، عَنْ اُسَیْدِ بْنِ صَفْوَانَ صَاحِبِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: لَمَّا تُوُفِّیَ ابوبَکْرٍ...
در این سند دو نفر وجود دارد که در ذیل نظرات علمای اهل سنت پیرامون آنها می‌آید:

۲.۱.۱ - عمر بن ابراهیم


در مورد شخصیت و وثاقت عمر بن ابراهیم بن خالد القرشی الهاشمی نظراتی وجود دارد که در ادامه به آن می‌پردازیم.

۲.۱.۱.۱ - سخن بغدادی


خطیب بغدادی درباره او می‌نویسد:
وکان غیر ثقة یروی المناکیر احمد بن محمد بن سعید قال عمر بن ابراهیم ضعیف
عمر بن ابراهیم غیر قابل اعتماد است و روایات منکر را نقل می‌کند.
احمد بن محمد بن سعید گفته: عمر بن ابراهیم ضعیف است.

۲.۱.۱.۲ - سخن ذهبی


شمس‌الدین ذهبی درباره او می‌نویسد:
عمر بن ابراهیم ابوحفص یعرف بالکردیّ مولی بنی‌هاشم کان غیر ثقة وقال احمد بن محمد بن عقدة الحافظ ضعیف.
عمر بن ابراهیم، غیر قابل اعتماد، ضعیف است.
ایشان در کتاب دیگر خود به نقل از دارقطنی و خطیب بغدادی می‌گوید:
قال الدارقطنی کذاب خبیث وقال الخطیب غیر ثقة.
عمر بن ابراهیم بسیار دروغگو و خبیث است و قابل اعتماد نیست.
[۷] الذهبی الشافعی، شمس‌الدین محمد بن احمد، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، ج۵، ص۲۱۷، الوفاة: ۷۴۸، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - ۱۹۹۵، الطبعة: الاولی، تحقیق: الشیخ علی محمد معوض والشیخ عادل احمد عبدالموجود.


۲.۱.۱.۳ - سخن ابن‌حجر


ابن‌حجر عسقلانی نیز سخن دار قطنی و خطیب بغدادی را در تضعیف عمر بن ابراهیم نقل کرده است:
وقال الدارقطنی کذاب خبیث وقال الخطیب غیر ثقة.
دارقطنی می‌گوید: کذاب و خبیث است و خطیب می‌گوید که قابل اعتماد نیست.
وی در جای دیگر در مورد اصل روایت می‌گوید:
وروی بن ماجة فی التفسیر وابو زکریا فی طبقات اهل الموصل وغیر واحد من طریق عمر بن ابراهیم الهاشمی احد المتروکین...
در سنن ابن‌ماجه بخش تفسیر و ابوزکریا در کتاب طبقات اهل موصل و دیگران از طریق عمر بن ابراهیم‌ هاشمی که علما روایت او را ترک کرده‌اند، نقل کرده است که...

۲.۱.۱.۴ - سخن هیثمی


هیثمی همین روایت را نقل می‌کند و می‌گوید:
رواه البزار وفیه عمر بن ابراهیم الهاشمی وهو کذاب.
بزار این روایت را نقل کرده است و در سند آن عمر بن ابراهیم‌ هاشمی است که او کذاب است.

۲.۱.۲ - اسید بن صفوان


ذهبی در دیگر کتاب خود در باره این روایت و راوی دیگر آن می‌گوید:
حدثنا عمر بن ابراهیم الهاشمی عن عبد الملک بن عمیر عن اسید بن صفوان صاحب النبی صلی الله علیه وسلم قال لما توفی ابوبکر ارتجت المدینة بالبکاء وجاء علی باکیا مسترجعا ثم اثنی علیه فساق اربعین سطرا یشهد القلب بوضع ذلک واسید مجهول.
هنگامی که ابوبکر از دنیا رفت، مدینه از شدت گریه به لرزه افتاد، علی (علیه‌السّلام) گریه کنان در حالی که آیه انا لله و انا الیه راجعون را می‌خواند آمد سپس او را ستایش کرد و... چهل سطر پیرامون ابوبکر سخن گفت. ذهبی در ادامه می‌گوید قلب من شهادت می‌دهد که این روایت جعلی است و اسید - راوی روایت- نیز مجهول الحال است.
بنابراین از نظر ذهبی هم راوی سند مجهول است و هم متن روایت جعلی است و در نتیجه این روایت قابل اعتماد نمی‌باشد.

۲.۲ - سند دوم


این روایت با سند دیگری نیز در کتب اهل سنت آمده است که در آن سند هم اسید بن صفوان موجود است که سخنان علمای رجال اهل سنت در تضعیف و شرح حال وی گذشت. سند دیگرش این است:
وحدثنی عمر بن ایوب السقطی، قال: حدثنا الحسن بن عرفة، قال: حدثنا یحیی بن مسعود، قال: حدثنی ابوحفص العبدی، عن عبد الملک ابن عمیر، عن اَسِید بن صفوان صاحب رسول الله...
پس هر دو سند روایت از اعتبار ساقط است.

۳ - تعارض با روایات دیگر



با چشم پوشی از ضعف سندی، باز هم روایت فوق قابل پذیرش نیست؛ زیرا با روایات صحیح السند و قطعی اهل سنت در تعارض است.
به عنوان نمونه صحیح مسلم که از نظر اهل سنت، یکی از صحیح‌ترین کتاب‌ها بعد از قرآن است، نظر امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) نسبت به ابوبکر را چنین روایت می‌کند:
فقال ابوبَکْرٍ قال رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم ما نُورَثُ ما ترکنا صَدَقَةٌ فَرَاَیْتُمَاهُ کَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا....
ابوبکر گفت: رسول الله فرمود: من از خود ارثی به جا نمی‌گذارم و هرچه که بعد از من باقی بماند از اموال صدقه است، عمر به امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) و عباس گفت: نظر شما در باره ابوبکر این بود که او دروغگو، گناهکار، حیله‌گر، و خائن است.
در کتاب صحیح بخاری که برای اهل سنت صحیح‌ترین کتاب بعد از قرآن است آمده است که امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) ابوبکر را مستبد می‌داند:
وَلَکِنَّکَ اسْتَبْدَدْتَ عَلَیْنَا بِالْاَمْرِ.
بنابراین، روایت مورد استناد شما با این روایات صحیح السند در تعارض است و این روایات چون در صحیح‌ترین کتاب‌های اهل سنت آمده است، بر روایت مورد نظر شما مقدم می‌شود.

۴ - نتیجه‌گیری



از آن چه بیان شد نتایج ذیل به دست می‌آید:
اولا: روایت مورد سؤال، از نظر سندی ضعیف است؛
ثانیا: این روایت با روایات صحیح السند دیگری که در منابع اهل سنت آمده (که نظر امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) در باره ابوبکر را نقل کرده‌اند)، در تضاد است و در نهایت از درجه اعتبار ساقط است و مورد قبول نیست.

۵ - پانویس


 
۱. اللالکائی، ابوالقاسم هبة الله بن الحسن بن منصور (متوفای۴۱۸ه)، شرح اصول اعتقاد اهل السنة والجماعة من الکتاب والسنة واجماع الصحابة، ج۷، ص۱۳۷۵.    
۲. الترمذی، محمد بن علی بن الحسن ابوعبدالله الحکیم (متوفای۳۶۰ه)، نوادر الاصول فی احادیث الرسول صلی الله علیه وسلم، ج۳، ص۱۴۲، تحقیق:عبد الرحمن عمیرة، ناشر:دار الجیل - بیروت - ۱۹۹۲م.    
۳. الهیثمی، ابوالحسن نور الدین علی بن ابی‌بکر (متوفای ۸۰۷ ه)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج۹، ص۴۷-۴۸، ناشر:دار الریان للتراث/‌ دار الکتاب العربی - القاهرة، بیروت – ۱۴۰۷ه.    
۴. السیوطی، جلال‌الدین ابوالفضل عبدالرحمن بن ابی‌بکر (متوفای۹۱۱ه)، جامع الاحادیث (الجامع الصغیر وزوائده والجامع الکبیر) ج۳۱، ص۴۸۱، طبق برنامه الجامع الکبیر.    
۵. احمد بن علی ابوبکر الخطیب البغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۳۶، الوفاة:۴۶۳، دار النشر:دار الکتب العلمیة، بیروت.    
۶. الذهبی الشافعی، شمس‌الدین ابوعبدالله محمد بن احمد بن عثمان (متوفای ۷۴۸ ه)، تاریخ الاسلام ووفیات المشاهیر والاعلام ج۱۶، ص۲۹۵، تحقیق:د. عمر عبدالسلام تدمری، ناشر:دار الکتاب العربی - لبنان/ بیروت، الطبعة:الاولی، ۱۴۰۷ه - ۱۹۸۷م.    
۷. الذهبی الشافعی، شمس‌الدین محمد بن احمد، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، ج۵، ص۲۱۷، الوفاة: ۷۴۸، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - ۱۹۹۵، الطبعة: الاولی، تحقیق: الشیخ علی محمد معوض والشیخ عادل احمد عبدالموجود.
۸. العسقلانی الشافعی، احمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای۸۵۲ ه)، لسان المیزان، ج۴، ص۲۸۰، تحقیق:دائرة المعرف النظامیة - الهند، ناشر:مؤسسة الاعلمی للمطبوعات - بیروت، الطبعة:الثالثة، ۱۴۰۶ه – ۱۹۸۶م.    
۹. العسقلانی الشافعی، احمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای۸۵۲ه)، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج۱، ص۲۳۲.    
۱۰. الهیثمی، ابوالحسن نور الدین علی بن ابی‌بکر (متوفای ۸۰۷ ه)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج۹، ص۴۸، ناشر:دار الریان للتراث، دار الکتاب العربی، القاهرة، بیروت، ۱۴۰۷ه.    
۱۱. الذهبی الشافعی، شمس‌الدین ابوعبدالله محمد بن احمد بن عثمان (متوفای ۷۴۸ ه)، میزان الاعتدال فی نقد الرجال ج۳، ص۱۸۰، تحقیق:الشیخ علی محمد معوض والشیخ عادل احمد عبدالموجود، ناشر:دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة:الاولی، ۱۹۹۵م.    
۱۲. الآجری البغدادی، ابی‌بکر محمد بن الحسین، الشریعة، ج۵، ص۲۳۴۱، الوفاة:۳۶۰ه، دار النشر:دار الوطن - الریاض، السعودیة - ۱۴۲۰ ه - ۱۹۹۹ م، الطبعة:الثانیة، تحقیق:الدکتور عبدالله بن عمر بن سلیمان الدمیجی.    
۱۳. النیسابوری القشیری، ابوالحسین مسلم بن الحجاج (متوفای۲۶۱ه)، صحیح مسلم، ج۳، ص۱۳۷۷، تحقیق:محمد فؤاد عبدالباقی، ناشر:دار احیاء التراث العربی، بیروت.    
۱۴. البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن اسماعیل (متوفای۲۵۶ه)، صحیح البخاری، ج۵، ص۱۳۹.    


۶ - منبع



موسسه ولیعصر، برگرفته از مقاله «آیا امیرمؤمنان (علیه‌السّلام)، بر ابوبکر رحمت فرستاده و او را اولین و مخلص‌ترین مسلمان دانسته است؟»    






آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.